سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعری از آزاده بذرافشان (باخرزی)

برگ ریزان است پائیز را قراری نیست نیست

جرم او این است مجرم را فراری نیست نیست

خش خش این برگها ورقص افتادن به خاک

بی درنگ زیباست اما این گوارا نیست نیست

شاخه ای کز عشق بلبل سبز وخرم می شده است

آنچنان خالیست گویا شاخساری نیست نیست

بلبلان دیگر به آغوش که نغمه سردهند

این چه بی معناست دیگر شهسواری نیست نیست

برگ زرد سوخته دیگر صبوری تا به کی

بی گمان دیگر برایت روزگاری نیست نیست

 



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : قاسم صفری
تاریخ : 93/5/27:: 9:50 صبح